انسانیت

انسانیت

انسانیت

انسانیت

درباره انسانیت میخواهم بنویسم
هر آنچه که نیاز می بینم

از مرگ نترسید
از این بترسید که وقتی زنده اید
چیزی درون شما بمیرد به نام
"انسانیت"

آخرین مطالب
پیوندها

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

دعا کنید ...

۰۳
اسفند
  • رضا انسان

سخاوت

۰۳
اسفند

سخاوت در لغت از ماده­ی "سَخو" به معنی جود و بخشش بوده و "سَخی" به معنی بخشنده است؛[1] بنابراین "سخاوت" در مقابل بخل بوده که در اصطلاح دینی به ملکه­ی بذل مال به مستحق، بدون درخواست سائل، به میزان شایسته، گفته می­شود.‏[2]

انفاق از ریشه­ی "نفق" در لغت به معنی گذشتن، از بین رفتن و تمام شدن یک چیز است؛[3] در اصطلاح قرآنی "انفاق" به معنی بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگرى است که از طریق صدقه و بخشش مال‏ خویش در راه جهاد، دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده، انجام می­گیرد.[4]

 

سخاوت و انفاق از منظر قرآن


سخاوت یکی از ملکات نفسانی است[5] که خداوند در انسانها به ودیعه نهاده است؛ لذا به بخشش­هایی که از عواطف انسانی ناشی شده، اطلاق می­گردد؛ البته در قرآن ذکری از ماده­ی "سخاوت" نیامده؛ اما "انفاق" عنوانی است که خداوند آن را به موازات سخاوت به کار برده و در کاربردهای قرآنی فراوان به کار رفته و سفارش أکید شده است و فقط به بخشش­هایی اطلاق می­گردد که با قصد الهی صورت بپذیرد. قرآن از انفاق­هایی که توسط کفار با نیات غیر الهی صورت می­گیرد، این­گونه یاد می­کند:[6]

«مَثَلُ مایُنْفِقُونَ فی‏ هذِهِ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَمَثَلِ ریحٍ فیها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُون‏»[7]

«آنچه آنها در این زندگى پست دنیوى انفاق مى‏کنند، همانند باد سوزانى است که به زراعت قومى که بر خود ستم کرده (و در غیر محل و وقت مناسب، کشت نموده‏اند)، بوزد و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نکرده؛ بلکه آنها

خودشان به خویشتن ستم مى‏کنند.»

 

همچنین تعابیری مانند "جود" و "عطا" نیز بر این دو واژه منطبق است؛ در مقابل این واژگان قرآن از "بخل"[8] و "قتر"[9] سخن به میان آورده و از آنها نهی نموده است؛ با توجه به این موارد به این نکته هدایت می­شویم که قرآن نسبت به سخاوت و انفاق نظر مثبت داشته و به آن سفارش نموده و از سویی انفاق­گران را مورد تشویق قرار داده است:


«وَ مَاتُنْفِقُوا مِنْ شَى‏ءٍ فَانَّ اللّهَ بِهِ عَلیم‏»[10]


«هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمى‏رسید، مگر اینکه از آنچه دوست مى‏دارید، (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق مى‏کنید، خداوند از آن آگاه است‏»

 

خداوند برای تشویق کسانی که در راه خدا سخاوت به خرج داده­اند، متذکر شده که مالی را که در عین علاقه به آن، انفاق نمودند، به هدر نرفته و پاداشی بر آن تعیین شده است.[11]

 

آداب سخاوت و انفاق


  • رضا انسان

غیبت

۰۲
اسفند

از آنجای که انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی نیازمند تفاهم می باشد، خداوند متعال زبان و قدرت تکلم را در نهاد و سرشت افراد بشر قرار داده، تا در پرتو آن با هم نوعان خویش ارتباط برقرار نموده و به آسانی ما فی الضمیر خود را به یکدیگر تفهیم نمایند.

در اهمیت این نعمت و موهبت الهی همین بس که خداوند متعال در قرآن کریم، در مقام بیان نعمت ها و مواهب «نعمت بیان و گفتار» را بعد از «خلقت و آفرینش انسان» ذکر فرموده است. 

علی رغم اینکه «سخن و گفتار» از ارزش و جایگاه ویژه ای برخوردار است، اما اگر به جا و درست از آن استفاده نگردد، ممکن است دست خوش آفات شده و در نتیجه پیامدهای خطرناک و جبران ناپذیری را به بار آورد.


یکی از آفات زبان، که از دیرباز انسان کم و بیش به آن مبتلا می باشد، «غیبت» است؛ بیماری که آسیب ها و پیامدهای ناگواری را متوجه خود فرد و جامعه ی بشری خواهد کرد.

اگر عواملی را که منجر به این بیماری می شوند، مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که بسیاری از افراد بر اثر عدم آگاهی از پیامدهای شوم و ناگوار «غیبت»، مبتلا به این بیماری شده اند؛ که اگر آثار شوم آن را می دانستند شاید به این بیماری گرفتار نمی شدند.

بنابراین اطلاع از پیامدهای «غیبت» می تواند نقش مؤثر و چشمگیری در عدم ابتلا به این بیماری را ایفا نماید.

بنابراین لازم است که بدانیم:

اولا: غیبت چیست؟

ثانیا: چه پیامدهای و آثار زیانباری را به بار می آورد؟

این مقاله سعی بر آن دارد تا با تکیه بر آیات و روایات پیامدهای غیبت را بررسی نماید.


اهمیت و ضرورت بحث:


  • رضا انسان

ظلم

۰۱
اسفند
ظلم (مصدر عربی) در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بیداد آمده است.[1]
ابن فارس گفته است:[2] ظا و لام و میم دارای دو معنی اصولی است: 1- تاریکی و سیاهی 2- چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن.
همانطور که شخص در تاریکى چیزی را نمی‌بیند در حال ستم کردن هم مثل اینکه در تاریکى فرو رفته نمی‌تواند درک حقیقت کند و بطور کلی می‌توان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است.[3] اما آنچه در اصطلاح و عرف مردم از ظلم ذکر می‌شود بیشتر مصادیق آن می‌باشد که ظلم به معنای اخص است که به آن‌ها  اشاره خواهد شد.
 
انواع ظلم در قرآن:
قرآن کریم در حدود 290 آیه در مورد پیکار با ستم و ستمکاری و دفاع از ستمدیدگان با صراحت قاطعانه بیان فرموده است، اما وجوهی را که قرآن در باب ظلم بیان کرده می‌توان در چند وجه خلاصه کرد:[4]
1-    ‌ظلم به معنای شرک:
«(آری) آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها هدایت یافتگانند.»[5]
 
2-    گناهی که آلوده به شرک نباشد،
«هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده؛ تو نمی‌دانی...»[6]
 
3-به معنی کشتار ناحق است. چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:
«و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید،‌ جز بحقّ. و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه ( و حق قصاص) قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.»[7]
 
4-زیان زدن[8]

5-بی ­انصافی[9]

6- انکار آیات قرآن[10]

7-دزدیدن[11]
 
  • رضا انسان