انسانیت

انسانیت

انسانیت

انسانیت

درباره انسانیت میخواهم بنویسم
هر آنچه که نیاز می بینم

از مرگ نترسید
از این بترسید که وقتی زنده اید
چیزی درون شما بمیرد به نام
"انسانیت"

آخرین مطالب
پیوندها

ارزش آدم ها

۱۱
مرداد
آدمیان به لبخندی که بر لب مینشانند

 و به احساس خوبی که بر جا می نهند

 و به دردی که از یکدیگر میکاهند،

 می ارزند !!!

 و ما بودنشان را می خواهیم

 چون وجودشان زمین را زیباتر می کند...
  • رضا انسان

ملامت

۱۰
مرداد

  • رضا انسان

جغد

۱۰
مرداد

جغد نزد خدا شکایت برد:
انسانها آواز مرا دوست ندارند.
خدا به جغد گفت :
آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند !
دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ 
تو مرغ تماشا و اندیشه ای
وآنکه می بیند و می اندیشد به هیچ چیز دل نمی بندد.
دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست 
اما تو بخوان....

و همیشه بخوان......

که اواز تو حقیقت است و طعم حقیقت،
تلخ.....

  • رضا انسان

شجاعت

۱۰
مرداد

شجاعت در لغت به معنی قوت قلب داشتن به هنگام سختی است.شجاعت از بزرگترین کمالات نفسانی است، این حالت حد تعادل قوۀ غضبیه می‌باشد و حد افراط آن را تهور و بی‌باکی گویند و حد تفریط آن همان جبن و ترسویی است و آن روی­گردانیدن و ترس از چیزهایی است که نباید از آنها ترسید.

از نظر فلاسفه و حکما، شجاعت یکی از خصائل چهارگانۀ علم اخلاق است که عبارتند از حکمت، شجاعت، عدالت و عفت. ( این چهار خُلق، اصول اخلاق نام دارند.)
 
ترس معقول:

ترس یکی از پدیده‌های روحی و طبیعی و از نعمتهای بزرگ خداست چرا که اگر انسان از هیچ چیز خطرناکی نترسد به زودی زندگی خویش را از دست خواهد داد، این همان تهور و بی‌پروایی است و ترس مذموم آن است که انسان از عواملی که در خور ترسیدن نیست بترسد، هر خطر موهومی را جدی بگیرد و هر دشمن خیالی را مایۀ وحشت قرار دهد و از ورود در هر کاری به احتمال عدم موفقیت واهمه داشته باشد این ترس مایۀ عقب ماندگی و ناکامی است و مایۀ شکست و ذلت می‌باشد.
در این گونه موارد باید خطرات جدی را پیش‌بینی کرد و راه مقابله با آن را شناخت و احتمالات نسنجیده و نامعقول و احتمالاتی که همیشه و در همه حال وجود دارد نباید سد راه انسان شود، این روشن‌ترین تعریف برای مسأله شجاعت به عنوان یکی از صفات فضیله و ترس به عنوان یکی از صفات رذیله است.
حضرت علی (ع) می‌فرماید:

«بُزدلی و آزمندی و بخل، خوی های بدی هستند که از بد گمانی به خدای سبحان مایه می‌گیرند.»

با توجه به اینکه عالم محضر خداست و همه جا ذات پاک او حاضر و ناظر است مؤمنان باید بر خدای تعالی توکل کنند و با شجاعت و شهامت به سوی اهداف مقدس و مهم خویش پیش روند.
شجاعت از آثار ایمان است چرا که مؤمن با اتکا به قدرتی که مافوق همۀ قدرت‌هاست خود را در همۀ صحنه‌ها پیروز می‌ببیند افراد ضعیف الایمان با اتکا به قدرت خودشان که به هر حال شکست پذیر است، خویش را ناتوان مشاهده می‌کنند به همین دلیل ترس و وحشت در صحنه‌های مهم زندگی بر آنها چیره می‌شود.
  • رضا انسان

خدا به فرشته ها شعور داد بدون شهوت،

به حیوان ها شهوت داد بدون شعور،

و به انسان هر دو را ...

انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است،

و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان پـست تر

  • رضا انسان

یکی از ویژگیهای انسان که با حسابهای مادی جور در نمی آید تفکیک انسانیت از انسان است؛ یعنی انسان چیزی است و انسانیت چیز دیگری است و این خاص انسان است؛ زیرا هر حیوانی از صفتش انفکاک ناپذیر است؛ مثلاً نمی شود پلنگی را پیدا کنیم که صفت پلنگی و پلنگ بودن را نداشته باشد اما این امکان وجود دارد که انسانهایی یافت شوند که صفت انسانیت نداشته باشند و اتفاقا از این قبیل آدمها به وفور یافت می شود. یعنی اینکه یا از صفت انسانیت دورند یا از این صفت ارزنده بی بهره اند. 

سرّ مطلب این است که: 

اولاً: معیار انسانیت و آنچه به انسان شخصیت می دهد مادی و محسوس و همراه با بدن انسان نیست تا هر کسی که بدن دارد آن را داشته باشد بلکه غیر مادی و از سنخ معنویات است. 

ثانیاً: این اموری که انسانیت انسان را تشکیل می دهند فقط به سعی خود انسان ساخته می شود نه به دست طبیعت، از این روست که می-توان انسان منهای انسانیت یافت. 

ملاک و معیار انسانیت چیست؟ 

به راستی به چه کسی می توان انسان گفت: آیا کسی که فقط ظاهر و صورتی از انسانیت را دارد به او می توان نام انسان نهاد. به بیان دیگر ملاکها و معیارهای انسانیت کدام است؟ 

به طور کلی انسانها از لحاظ فیزیکی و زیست شناسی با یکدیگر مساوی هستند اما آنچه که این ظواهر یکسان را از یکدیگر متمایز می کند امور اکتسابی شامل مسایل فکری، روحی و روانی است که دراین باره نظریات مختلفی ارائه شده و ما در اینجا به نحو اجمال مهمترین آنها را بیان می کنیم:

1- علم و دانش

براساس این نظریه هر اندازه که انسان آگاهی و دانش بیشتری پیدا کند انسان تر است و هر اندازه که از علم و دانش بی بهره تر باشد از انسانیت بی بهره تر است. با این مقیاس باید بگوییم که در زمان ما انیشتن که از همه دانشمندان عالم شهرتش بیشتر است انسان ترین انسان های زمان ما بوده است. این معیار اگرچه می تواند یک عامل فضیلت و برتری انسان نسبت به دیگران باشد اما به طور مسلم نمی تواند نظر جامعی برای انسانیت انسان تلقی گردد.

2- خلق و خوی

براساس این نظریه انسانیت به علم و دانش نیست. اگرچه علم و دانش شرطی برای انسانیت و یکی از پایه های انسانیت است اما مسلما کافی نیست. انسانیت به خلق و خوی انسان است نه به علم و دانش او.

ممکن است یک انسان همه چیز را بداند و علم و دانش او نیز زیاد باشد اما خلق و خوی او حیوانی بوده و انسانی نباشد. حال اگر بپذیریم که این نظریه طرفداران بیشتری دارد سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که کدام خلق و خوی معیار انسانیت است؟

در پاسخ باید گفت آن خلق و خویی معیار انسانیت است که در محبت و انسان دوستی تجلی پیدا می کند که مادر همه صفات ارزشمند انسانی است. حضرت علی(ع) دراین زمینه می فرماید: «پس آنچه را که براى خود دوست دارى براى دیگران نیز دوست بدار و آنچه را که براى خود نمى‏ پسندى براى دیگران مپسند»

براساس همین عامل است که ما شیعیان علی(ع) را یک انسان کامل می دانیم. برای اینکه درد اجتماع را حس کرده و «من» او تبدیل به «ما» شده بود. و خود او خودی بود که همه انسان ها را جذب می کرد. درد مردم را از درد خودش بیشتر احساس می کرد. ستایش امیرالمومنین(ع) نه فقط به خاطر این است که باب علم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده که فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»[2] بلکه بیشتر از این جهت ستایش می کنیم که انسان بود. این رکن از انسانیت را داشت که به سرنوشت انسانهای محروم می اندیشید.

3- اراده 

مکتب دیگر می گوید: معیار انسانیت «اراده» است؛ اراده مسلط کننده انسان بر نفس است. به عبارت دیگر معیار انسانیت، تسلط انسان است بر خودش، بر نفس خود، بر اعصاب خود، بر غرایز خود، بر شهوات خود، به طوری که هرکاری که از انسان صادر می شود به حکم عقل و اراده باشد نه به حکم میل. میان میل و اراده فرق است. میل در انسان یک کشش و جاذبه است، جنبه بیرونی دارد، یعنی رابطه ای است بین انسان و شئ خارجی که آن شئ انسان را به سوی خودش می کشد. ولی اراده بیشتر جنبه درونی دارد و برعکس میل است. انسان را از کشش امیال آزاد می کند و امیال را در اختیار انسان قرار می دهد. هر طور که اراده می کند کار می کند نه هر طور که میلش می کشد. بنابراین کسی انسان است که بر خودش مسلط باشد و به هر اندازه که انسان برخودش مسلط نباشد از انسانیت بدور است. 

انسان از نظر عرفاى اسلامى:

عرفاى اسلامى کمال انسان را در سیر و سلوک الى الله و رسیدن به لقاءالله مى دانند و از نظر فیلسوفان و حکماى اسلامى کمال انسان، یکى در حکمت است و دیگر در عدالت. مقصودشان از عدالت، عدالت اخلاقى است (عدالت اجتماعى تابع عدالت اخلاقى است) یعنى در میان قوا و غرائز انسان تعادل و توازن بر قرار باشد و این قوا و غرائز تحت حکومت قوّه عاقله باشد؛ یعنى عقل مسلّط بر سائر قوا و غرائز باشد. پس انسان کامل از نظر حکما، انسانى است که عقلش در مسائل علمى و نظرى حکیمانه باشد و در مسائل عملى انسانى معتدل باشد؛ یعنى داراى اخلاق نیک باشد.

از طرفی می توان گفت همه این موارد، معیارهای انسانیت است و نباید تنها یک معیار را قرار دهیم. در آموزه های دینی اسلام به همه این موارد اشاره شده و به برخی از موارد که اهمیت بیشتر دارد تأکید بیشتری شده است.

اگر مراد از سؤال «انسانیت انسان در چیست» شناخت حقیقت انسان است در جواب باید عرض کنیم که انسانیت انسان به روح او است؛ چون از نظر فلسفى براى ما ثابت شده که «شیئیّت شیء به صورت او است» تا آن هست شیء باقى است و چون از بین رفت شیء هم از میان خواهد رفت. شکى نیست که قرآن انسان را مرکّب از روح و بدن مى داند و آیه « فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[3] « هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم». از این آیه و آیات دیگر استفاده مى شود که حقیقت روح چیزى غیر از بدن است و تا آن نباشد انسان به وجود نمى آید. پس هر چیزی که کمال برای روح باشد، کمال انسانی محسوب می شود. 

تفاوت اساسى انسان با حیوان :

انسان یک تفاوت اساسى با حیوان دارد و آن این است که انسان از هر حیوانى بیشتر بالقوه است و کمتر بالفعل.

مثلا یک اسب، اسب است و بالفعل؛ یعنى هر چه از اسب بودن باید داشته باشد، دارد. مقدار کمى از اسب بودن هست که مثلا باید با تمرین به دست آورد. اسب یک اسب بالفعل به دنیا مى آید. یک گربه، بالفعل گربه به دنیا مى آید و همینطور سایر حیوانات. ولى انسان است که به صورت یک موجود صد در صد بالقوه به دنیا مى آید؛ یعنى اولى که به دنیا مى آید اصلا معلوم نیست که در آینده چه مى شود. ممکن است واقعیت او در آینده واقعیت یک گرگ باشد، ممکن است واقعیت یک گوسفند باشد، در صورتى که شکل، شکل انسان است. همچنین ممکن است واقعیتش واقعیت یک انسان باشد.

صدرالمتالهین، فیلسوف بزرگ اسلامى و ایرانى روى این مطلب اصرار دارد که اشتباه است که مردم خیال مى کنند افراد انسان همه افراد یک نوعند. مى گویند: به عدد افراد انسان، انواع انسانها وجود دارد. چون انسان جنس است نه نوع. البته او یک فیلسوف است. از نظر زیست شناسى نگاه نمى کند. از نظر یک زیست شناس که فقط اندامها را مى بیند همه افراد انسان یک نوع هستند.

 ولى یک فیلسوف که انسان را مطالعه مى کند و واقعیت انسان را وابسته مى داند به ملکاتش و آنچه که انسانیت نامیده مى شود، نمى تواند باور کند که همه افراد انسان، افراد یک نوع هستند. مى گوید: به عدد افراد انسان، انواع مختلف وجود دارد؛ لذا مى گوییم ارزشهاى انسان ارزشهاى بالقوه هستند. بعضى از افراد انسان به آن مقام واقعى مى رسند و بسیارى از افراد انسان اساسا به مقام انسان واقعى نمى رسند. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ» یعنى شکل، شکل انسان است اما باطنش باطن یک حیوان درنده است؛ یک پلنگ است، یک خوک است، یک شیر است، یک گرگ است و اما اینکه باطن متناسب با ظاهر باشد یعنى واقعا انسان باشد در همه افراد مردم نیست

  • رضا انسان

انسان باش

۱۰
مرداد

از پل نامردان عبور نکن


بگذار تو را آب ببرد


از ترس شیر به روباه پناه نبر


بگذار شیر تو را بخورد


ببر باش و درنده 


ولی از کنار آهوی بی پناه به آرامی گذر کن

  • رضا انسان
1- از انتقاد بیجا ، سرزنش مداوم و گله و شکایت بپرهیزید.

2- در ارزیابی های خود صادق و بی ریا باشید.

3- دیگران را دوست بدارید و به آنها علاقمند شوید.

4- خواسته های دیگران را درک کنید .

5- همیشه لبخند را زینت چهره خود کنید.

6- به خاطر داشته باشید نام هر شخصی زیباترین نت موسیقی اوست ؛ پس دیگران را به نام صدا بزنیدوبه او احساس نزدیکی کنید .

7- شنونده خوبی باشید و دیگران را تشویق کنید که درباره خودشان و علاقمندیهایشان حرف بزنند .

8- در جهت علایق دیگران سخن بگویید .

9- این باور را به دیگران القا کنید که ؛ قدرت زیادی دارند و برای خود کسی هستند و در انجام این کار نهایت صداقت را داشته باشید .

10- همیشه برای اینکه بهترین نتیجه را از بحث مجادله بگیرید ؛ سعی کنید از شرکت در آن بپرهیزید .

11- به عقاید دیگران احترام بگذارید و هرگز عبارت "تو اشتباه می کنی " استفاده نکنید .

12- اگر خطایی از شما سرزد ؛ با قاطعیت به آن اعتراف کنید و اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که "انسان جایزالخطاست."

13- همیشه صحبت های خود را دوستانه آغاز کنید .

14- به گونه ای رفتار کنید که همیشه دیگران تاییدتان کنند .

15- سعی کنید از راه های مناسبی برای کسب آرامش استفاده کنید تا دیگران برای شریک شدن در آرامشتان به سوی شما آیند .

16- اجازه بدهید همیشه دیگران بیش از شما صحبت کنند .

17- خالصانه به هر اتفاقی از دید دیگران نگاه کنید و تک محور نباشید .

18- باورها و علایق سایرین را همانگونه که هستند بپذیرید چرا که هرکس از دید خودبهترین است .

19- همواره به سوی انگیزه های بهتر و قوی تر بروید ؛ تا بهترین باشید .

20- همواره باورهایتان را پیش روی خود مجسم کنید و چالش های زندگی را با آغوش باز پذیرا شوید تابرای دیگران یک نمونه و الگو باشید
  • رضا انسان

انصاف

۱۰
مرداد

یکی از پایه های روابط انسانی و خصوصا زندگی مشترک،انصاف است.

هرچقدر انصاف،پایه های یک زندگی را محکم می کند و به روابط خانوادگی و اجتماعی استحکام می بخشد بی انصافی منجر به بی اعتباری می شود و پیوند ها را سست می کند

همه ما انصاف را دوست داریم و دلمان می خواهد نسبت به ما منصفانه رفتار و قضاوت شود.

برخوردهای غیرمنصفانه به شدت ما را می رنجاند و خاطرمان را آزرده می سازد 
اما با همه این آگاهی ها در درستی انصاف و نادرستی بی انصافی متاسفانه خواسته یا ناخواسته بندرت انصاف را رعایت می کنیم

در واقع انصاف از ان گوهرهای بسیار قیمتی و ارزشمند است که مشتری واقعی ان کم است

اما انصاف یعنی چه؟انصاف در یک کلام مختصر و مفید همان فرمایش امام علی (ع) است که «آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند»

بنابراین در قدم اول من و شما باید فهرستی از انتظارات و توقعات خود را برای دیگران قائل شویم و خلاف آن رفتار نکنیم 
به عنوان مثال من دوست دارم به من احترام بگذارند و خصوصا جلو دیگران مرا تحقیرو سرزنش نکنند پس به دیگران احترام بگذارم.من دوست دارم وقتی خسته یا بیمارم دیگران مرا درک کنند و رعایت حال مرا بکنند پس مراقب باشم در خستگی و بیماری اطرافیانم با درک شرایط موجود آنها را آزار ندهم 

من دوست دارم ... پس مراقب باشم که نسبت به دیگران ...

  • رضا انسان

تا نخواهی نمی دهند،

زیرا اگر طالب نباشی آنچه را که به تو می دهند به کار نخواهی گرفت

و تا متضرع نباشی به آنچه که به دست می آوری، مغرور خواهی شد 

و انتسابش را به او فراموش می کنی، 

چون آدمی غافل است و گرفتار.

شرح دعاهای روزانه‌ی حضرت زهرا(س)، استاد علی صفایی

  • رضا انسان